مدح و مناجات با امام حسن مجتبی علیهالسلام
ایل و تـبـار تو هـمه از سـفـرهدارها ایل و تـبار ما همه از ریـزهخـوارها ایل و تبارت از همه خلق برتر است قربان خـانـوادهات همه ایل و تبارها درحال گردش است به امر تو کائنات در حــلـقـه تــوأنـد ولایـت مــدارهــا اخلاص با ولای تو سنجـیده میشود میـزان عـشق توست ملاک عـیارها روزی که میکشید خدا نقش خلق را طـرح شـمایـل تو شد از شـاهکـارها بـاید نشـسـت مـنـتـظـر دیـدن رخـت بـایـد نــیــاز کـرد بـه نـاز نـگــارهـا مشتاق خاکبوسی پای تو چشم ماست پایان بـده به غـصه چـشـمانـتـظارها ای سبزپـوش فاطمه با خاک پای تو سـر سبـز میشـود همۀ شـورهزارها اموال خویش را همگی وقف کردهای یک بار نه، دو بار نه و بلکـه بارها از اینکه تو پیاده سوی مکه میروی مـبـهـوت میشـونـد تـمـام ســوارهـا با دست پر به خانه خود بازگـشتهاند هـر وقـت رو زدنـد به تو وامـدارها وقـت نـبـرد کار هـمـه زار میشـود جولان دهی اگر که تو در کارزارها تا که دم حسین و حسن همدم علیاست دیگر چه حـاجـتی به دم ذوالفـقـارها از شهـرهای دور به شهـر تو آمـدند پـیـچـیـده شهـرت کـرمت در دیارها در خـانـه کــریـم گـدا مـعـتـبـر شـود داریـم از گــدایـی تـو اعــتــبــارهــا ما نیز همنشین تو یک روز میشویم بـر دامـنت اگـر بـنـشـیـنـد غـبــارهـا چشم حـسودهای تو را کـور میکنیم از این جهـت به کار میآیـنـد خارها بر وعده جزامی و تو غبطه میخوریم روزی مـا نـمیشـود از این قـرارها از بـادههـای سـاقـی کـوثـر به ما بده فکـری بکن به حال خراب خـمارها ای رنج دیـده! رنگ سـفـید محاسنت دارد حـکـایـت از سـتـم روزگـارهـا دست معـاویه به تو هرگز نمیرسید از تو جـدا نـمیشد اگر دست یـارها در شأن اهل بیت قـبـور بـقـیع نیست بـایـد ضـریح ساخـت برای مـزارها |